امیدوار ایم که این عاشورای ما و این روزهای ما، روزهای زنده ی حسینی باشد. این چنین میخواست و این چنین سفارش نمود. گریستن و بر پا کردن مجالس کافی نیست. حسین [علیه السلام ] به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است. «انی أرید الاصلاح فی امه جدی ما استطعت» پس اگر در […]
امیدوار ایم که این عاشورای ما و این روزهای ما، روزهای زنده ی حسینی باشد. این چنین میخواست و این چنین سفارش نمود.
گریستن و بر پا کردن مجالس کافی نیست. حسین [علیه السلام ] به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است.
«انی أرید الاصلاح فی امه جدی ما استطعت»
پس اگر در جهت اصلاح امت جدش کوشیدیم، او را یاری رساندهایم و اگر سکوت کردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهادهایم و یزید را کمک کردهایم.
قیام حسینی، تجلی شهادت در مسیر اصلاح و بصیرت
ضرورت قیام امام حسین(ع)
امام حسین (ع) در دوره ای به امامت رسید که انحراف ها، کج روی ها و بدعت های حاکم، اسلام را شکسته بود؛ در این زمان اسلام از درون تهی شده و ملعبه ای در دست معاویه بود. یاران نخستین پیامبر (ص) که توحید ده ساله ایشان را تجربه کرده بودند، به سه دسته تقسیم شده بودند؛ گروهی مانند ابوذر، عمار و میثم نتوانستند انحراف ها را تحمل کنند و به شهادت رسیدند. گروهی دیگر برای به دست آوردن بهشت به جای آنکه در جبهه شرکت کنند، گوشه امن ریاضت را انتخاب کردند و دسته سوم که از جهاد و هجرت در کنار پیامبر (ص) به افتخارهایی رسیده بودند، همه را در کاخ سبز معاویه به فروش رساندند. کوفه که روزگاری مرکز قدرت اسلام و خلافت حضرت علی(ع) بود، روحیه، شخصیت و هویت انقلابی خود را از دست داده بود. هراندازه مسلمانان از عصر پیامبر (ص) دور می شدند، خوی و خصلت مسلمانی را بیشتر فراموش می کردند و سیرت های عصر جاهلی به تدریج بین آنان زنده می شد؛ چه اینکه برتری فروشی نژادی باعث رو در روی هم قرار گرفتن قبیله ها شده بود.
حرکت برای بیداری
در چنین شرایطی، امام حسین (ع) ندای هشدار و خطر برآورد؛ چه اینکه هنگامی که با خبر شد یزید خلیفه ی مسلمانان شده است، با تأسف فرمودند: «اِنا لِله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید»: فاتحه اسلام را باید خواند؛ زمانی که امت اسلام خلیفه ای مانند یزید داشته باشد.
دراین زمان لازم بود امام حسین(ع) برای بیداری و آگاه ساختن این مردم به خواب رفته و غفلت زده، حرکتی انجام دهد و به پا خیزد. آنگونه که انگیزه قیام خود را چنین بیان کرده است: «انی لم اخرج اشراً و لا بطرو لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب اصلاح فی امه جدی»: من نه از روی خود خواهی و سرکشی و هوسرانی و نه برای ایجاد فساد و ستمگری به پا خاستم، بلکه هدف من ازاین حرکت، اصلاح امت جدم بوده است.
لذا با شعار زنده کردن سیره رسول خدا (ص) خط بطلانی بر بدعت ها و کج روی ها و فتنه هایی که در جامعه اسلام به وجود آمده بود، باید کشیده می شد و این به هیچ طریق امکان نداشت مگر آنکه با شهادت خود و یارانش این مردم در جهالت خفته را بیدار سازد؛ پس ایشان با نهضت عاشورا زمینه ی حرکت را برای همه ی نسل ها و عصرها پدید آورد.
عاشورا حقیقت ماندگار
روز عاشورای سال ۶۱ هجری که آن حضرت با یاران و اهل بیت خود در سرزمین کربلا مظلومانه به شهادت رسیدند، امت اسلامی سوگوار شد و از آن روز تا کنون که بیش از چهارده قرن می گذرد، نه تنها آتش درونی امت اسلامی به سردی نگراییده، بلکه هر روز شعله های آن افروخته تر شده است.
راز این حقیقت بر هیچ کس پوشیده نیست؛ زیرا امام حسین (ع) با تمام هستی خویش آنگاه که اسلام در خطر بود، از اسلام دفاع کرد و با خون خویش درخت اسلام را آبیاری کرد و زیر بار ستم نرفتن را برای همه نسل ها پیام آور شد.
بی تردید بعد از حماسه کربلا، امویان سخت در تلاش و تکاپو بودند تا اینکه برای حفظ حکومت وموقعیت خودشان نام امام حسین (ع) و واقعه شهادت آن حضرت را از صفحه روزگار محو کنند تا در دراز مدت حماسه ی عاشورا در اذهان مردم به دست فراموشی سپرده شود.
از سوی دیگر حادثه شهادت امام حسین(ع) یک اتفاق عادی و گذرا نبود، بلکه طراحی الهی داشت؛ چه اینکه مجلس سوگواری و خواندن مرثیه برای امام حسین(ع) بیان کننده ی مظلومیت و حقانیت آن امام (ع) و منعکس کننده ی جنایت های بی نظیر و قساوت های قلب دشمنان آن حضرت است که همواره از سوی مسلمانان مورد توجه قرار گرفته و یکی از کهن ترین سنت های تغییر ناپذیرالهی شده است؛ به طوری که بسیاری از حرکت های عظیم و انقلاب های بشری در طول تاریخ از نهضت امام حسین (ع) الهام گرفته و از همین مجالس سوگواری آغاز شده است؛ لذا، برخی سعی کرده اند با این سوگواری ها مبارزه کنند و جوانان را از انجام آن منصرف نمایند؛ آنگونه که «ابن تیمیه» برگزاری مراسم عزاداری حسین بن علی (ع) را حرام و بدعت در دین دانسته است.و محمدبن عبدالوهاب، مؤسس فرقه وهابیت، عزاداری امام حسین (ع) را کفر و خارج شدن از دین می دانست.
امروز دوباره برخی از کسانی که از این مراسم سوگواری می ترسند، کوشش میکنند عزاداری امام حسین (ع) را در اسلام زیر سؤال ببرند و با آن مبارزه کنند و انجام عزاداری امام حسین (ع) را بی ارزش و خلاف شرع جلوه دهند.
منطق حسینی و امتناع از بیعت
محور منطق امام حسینعلیه السلام این است که زندگی در زیر سلطه اهل ستم و افراد ضد حق، مرگ است و کشته شدن در راه مبارزه با آنان، حیات آفرین میباشد: «انی لا اری الموت الا السعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما; به درستی که من مرگ در راه مبارزه با حکومتستمگران را، نابودی تلقی نمیکنم بلکه این مرگ را زندگی توام با سعادت، و زیستن با ظالمان را، مرگی آمیخته به فلاکت میدانم»
این بیان درخشان، اساس خطبهها و نامههای نورانی حضرت را تشکیل میدهد و هماهنگی و همگامی حرکت او را با بعثت نبوی و مجاهدتهای حضرت علیعلیه السلام به اثبات میرساند و ریشههای اصلی نهضتش را روشن میکند.
در این سخن نکتهای نهفته که تجلی آن را افزایش میدهد و آن، این است که امام نه تنها تسلیم در برابر ظالم را، بلکه اساسا زیستن با اهل ستم را، مرگی واقعی میداند.
منطق امام حسینعلیه السلام این است که: حتی اگر امویان و غاصبان حکومت و افراد ضد قرآن و سنت نبوی، وی را مورد اکرام و حمایت قرار دهند، بازهم زندگی با آنان را زبونی و خواری میداند. و این گونه سازش، ننگی است که با ایمان و کرامت انسانی سازگاری ندارد. همزیستی و موافقت و سکوت در برخورد با متجاوزان به حریم الهی روا نمیباشد. تسلیم در مقابل ستمگران، برای اعتقادات دینی خطر اساسی دارد و باید «مرگ سرخ» توام با «شرافت» را بر زندگی سیاه و ذلیلانه ترجیح داد و به حماسهای شکوهمند که شیوه مردان حق است، مترنم گردید.
سرچشمه این بینش شگفتانگیز و شهامت وصفناپذیر، ایمان و باوری راستین است که دل و روح مردان خدا را از تعلقات مادی و فناپذیر میرهاند.
چنین ایمانی در حد بسیار عالی در تمامی مراحل زندگی آن امام و یارانش قابل مشاهده است. چنین ویژگیهایی موجب گردید که رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در باره امام حسینعلیه السلام می فرماید:
«ان الحسین بن علی مصباح هدی و سفینه النجاه و امام خیر و یمن و عز و فخر؛ یعنی حسین بن علیعلیهم السلام چراغ هدایت، کشتی نجات و پیشوای سعادت و خجستگی و امام عزت و افتخار است.»
پاسداری از زحمات رسول خدا
مساله عاشورا یک نزاع عادی و معمولی میان حاکمی فاسد و رهبری فداکار نبود، بلکه حضرت اباعبداللهعلیه السلام بهعنوان بزرگترین پاسدار اسلام نابمحمدی، موقعیتحاکم بر اسلام و مسلمین را به گونهای میبیند که اگر اقدامی سریع انجام نگیرد، زحمات رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم، فداکاریهای امیرمؤمنانعلیه السلام، تلاشهای فاطمه زهراعلیها السلام و امام حسن مجتبیعلیه السلام و یاران آن بزرگواران خنثی خواهد گردید.
قرآن و جلوههای عزّت و آزادگی نهضت امام حسین علیهالسلام
«عزّت» به مفهوم توانایی، شکستناپذیری، استقلال، پیروزی، استواری، ریشهداری، سلطهناپذیری و عدم تحمیل سلطه در میدانهای مادی و معنوی و رعایت کرامت خود و دیگران است، و در برابر آن، وابستگی، دنبالهروی، تزلزل، بیریشگی، ذلّت، حقارت، پستی، زبونی، زورمداری، خودکامگی، از خودبیگانگی، فرومایگی و خودباختگی قرار دارد. که از ویژگیهای انسان مترقی و جامعه باز، شایسته سالار، قانونمدار، مطلوب و راستین اسلامی است، و این یکی، خصلت فرد و نشان جامعه شرکپذیر، شخصپرست، استبدادزده و ستمپذیر است.
حسین(ع) آموزگار درخشان انسانیت
حسین علیهالسلام بزرگآموزگار این ویژگی پرجاذبه انسانی و اخلاقی و درخشانترین سمبل این راه افتخارانگیز است. یکی از هدفهای بلند نهضت عزّتطلبانه عاشورا، نفی ذلّت و ذلّتپذیری از سیما و منش فرد و جامعه در بند استبداد اموی، آن گاه عزّتآموزی و عزّتطلبی و نشان دادن راه آزادمنشی و آزادگی مطلوب قرآن و پیامبر و بهادادن به کرامت و حقوق انسان در عصرها و نسلهاست، و از این زاویه است که میتوان جلوههای عزّت وآزادگی مورد نظر قرآن را در نهضت حسین علیهالسلام ویا نُمودهای عزّت وآزادمنشی عاشورا را در آینه قرآن به نظاره نشست.
هنگامی که به زندگی پر افتخار پیشوای آزادی و نهضت آزادیخواهانه عاشورایش مینگریم، به روشنی در مییابیم که آن نمونه درخشان عزّت و شکستناپذیری قرآن، در حرکت فکری و فرهنگی و ذلّتزدای خویش در تدارک آفرینش عزّت و شکوه برای جامعه و در اندیشه افشاندن بذر سربلندی و سرفرازی در مزرعه خزانزده روزگار خویش و آن گاه شکوفا و بارور ساختن و به گلنشاندن آنهاست.
آن حضرت موجبات واقعیِ عزّت و آزادگی را در رنگ و نژاد، زبان و لغت، حسب و نسب، قبیله و عشیره، عامل جغرافیایی و رفاه مادّی، تشکیلات حزبی و وابستگی به قطبهای زور و تزویر، موقعیت سیاسی و اجتماعی و مذهبی و… نمینگرد، بلکه به سان قرآن، موجبات عزّت را در بینش و آگاهی ژرف، در ایمان و عشق و رابطه خالصانه و دوستانه با سرچشمه عزّتها، در اطاعت و فرمانبرداری از او و در توکّل و اعتماد بر او مینگرد، و این یکی از ویژگیها و ابعاد نهضت استبداد ستیز و آرمانخواهانه آن حضرت است.
پدید آمدن حادثه عظمای عاشورا و شهادت امام حسین (ع)، نزدیکان و یاران و در ادامه اسارت اهل بیت آن حضرت، برآیند زمینه ها، عوامل متعددی بود. فهم درست این اتفاق بزرگ در تاریخ اسلامی، بسته به این است که همه ی آنها مورد بازشناسی دقیق جامعه شناختی و فکری قرار گیرد. این موضوع خود بحث مفصل و دامنه داری است و مقالات علمی و تاریخی فراوانی هم درباره ی آن نگاشته شده است. اما در نوشتار کوتاه پیش رو، این مسئله مطرح میشود که قیام امام و عاشورا، تجلی تمام نمای حقیقت دین بود که خود به خود چند پرسش را به دنبال خواهد داشت.
۱.توصیف این تجلی چگونه است ؟ ۲.این تجلی حقیقت برای جامعه مسلمانان چه پیامی داشت؟ ۳.آسیب هایی که ممکن است آن را از تاثیرگذاری در متن زندگی مسلمانان باز دارد، کدام است ؟ اگر ما این سه پرسش را درست مورد تحلیل قرار دهیم، می توانیم با این واقعه بزرگ، تعامل سازنده و منطقی برقرار کنیم و از متن آن، پاسخ های فراوانی در رویارویی با مسائل مختلف زندگی، بیرون بیاوریم. با این فرض به عاشورا بهعنوان یک روش و مکتب هم برای فهم دین و هم برای فهم زندگی، نگاه میکنیم و در فرایند تحولات و واقعیات انکارناپذیر، از این مکتب درس بهتر زیستن را می آموزیم.
نماد تجلی حقیقت دین
امام حسین (ع) با طرح مبانی صحیح یک نظام الهی مبتنی بر فرمانروایی امام عادل و محکوم نمودن رفتارهای ناعادلانه امام جائر، در مرحله نخست تئوری منطقی دین اسلام را برای اذهان عمومی و کسانی که خود را مخاطب ایشان می دانستند، از قول رسول خدا (ص) بیان کرد که: هر کس حاکم ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال میکند و او سکوت پیشه گیرد و در برابر آن واکنش نشان ندهد، جا دارد خداوند این فرد را در جایگاه آن حاکم قرار دهد.(کنایه از آتش دوزخ).
این کلام امام نمادی از منشور اعتقادی و نگره فکری امامت اسلامی بود. گرچه تسلط سیاسی، فرهنگی امویان، مانع از آن شده بود این پیام ها به بدنه جامعه مسلمانان رسوخ کند و همین عامل جهل و بی خبری مردم بود که زمینه را برای جسارت ها و سخت گیری امویان نسبت به امامت اسلامی، فراهم می ساخت، با این همه امام تا جایی که فرصت به او اجازه می داد، تصویر حقیقت دین را آشکار می ساخت. این که امام در باب فلسفه حرکت بود، در واقع اصلاح امت و احیاء سیره ی رسول الله (ص) را مطرح میکند.یعنی ای مردم بدانید مشکل امت اسلامی در این روزگار، دور شدن از سنت پیامبر (ص) است. کسی مثل یزید که رسوایی او در معارضه آشکار با دیانت محمدی، برای همه معلوم شده بود، بر مسند خلافت تکیه زده و همه چشمهای داخل و خارج هم به او دوخته شده و همه اتفاقات جامعه مسلمانان را زیر نظر دارند.
آغاز تا پایان قیام، تفسیر درست دین
همه آنچه که در آغاز حرکت امام تا پایان آن یعنی شهادت، اتفاق افتاد، تفسیر درست دین بود. البته بسیاری از جزئیات سیره ی امام ممکن است گزارش نشده باشد، اما آنچه به ما رسیده کفایت میکند تا با درس آموزی از آن، راه و روش خود را اصلاح کنیم و از قیام ابا عبدالله بیش از چیزی که امروز در مناسبات آن مورد بهره برداری قرار می گیرد، در معرض بازخوانی باز فهمی واقع شود. این همان تعامل ضروری و منطقی است که بر اهل فهم و پژوهش پوشیده نیست و می بایست به تدریج این گونه نگاه واقع بینانه نسبت به رخدادهای تاریخی الگو، در اسلام در سطح جامعه رواج پیدا کند تا در یک پروسه و فرآیند زمانی، وجه واقع گرایی در مقوله دین شناسی بر ظاهر گرایی غلبه کند و حداقل جامعه ایرانی از این رنج کهنه ماندن در سطح دین، رهایی پیدا کند.
می توانیم از طریق مطالعه، معرفت خودمان را درباره زندگی هر یک از امامان افزایش دهیم تا رابطه مان با آن بزرگواران از استحکام بیشتری برخوردار باشد و شناخت امام حسین (ع) به لحاظ موقعیت خاص تاریخی ایشان می بایست دقیق تر صورت گیرد.
جهاد برای احیاء و بقاء حقیقت دین
جهاد امام حسین (ع) برای احیای دین بود. امام از تغییرات فرهنگی اجتماعی سخن میگوید که در فاصله اندکی پس از رحلت رسول خدا (ص)، اتفاق افتاده بود، تبدیل چهره زیبای جامعه مدنی پیامبر (ص) به چهره زشت اموی، تسلط قدرت حاوی ارزش های جاهلیت عربی و فرصت طلبی های عناصر زخم خورده از حاکمیت اسلام، همه از جمله عواملی است که امام را برای آماده شدن خلق یک اتفاق بزرگ یعنی عاشورا آماده می سازد.
این جهاد مانند جهاد صدر اسلام برای تثبیت و تأسیس حکومت دینی نبود، بلکه برای احیای دین بود. تحمل این همه مصیبت، اسارت، اهانت برای این بود که مردم خفته و خواب آلوده به هوشیاری و بازیابی هویت دینی عصر رسول الله (ص) برگردند امام برای عینیت یافتن این پروسه احیاء دینی چنان قاطع و جازم بود، بدون ذره ای تردید، همچنان گام ها را محکم و با صلابت برداشت و در مواجهه با توصیه ها و دعوت های به آرامش، یا به سکوت می گذراند و با برای روشن سازی اذهان و رفع برداشت های غلط، اعلام می کرد: من از سر طغیان و تکبر یا فساد و ستمگری از مدینه خارج نمی شوم؛ بلکه فقط برای اصلاح طلبی در امت جدم بیرون می روم.
نکته ای که گاهی به ذهن این حقیر می رسد و شاید قابل تأمل باشد این که امام حسین (ع) به هنگام قرار گرفتن در برابر پیشنهاد یزید و به عبارت درست تر در برابر تحمیل بیعت، به مقابله برمی خیزد، اما مردم را به صورت مستقیم به مقاومت نمی خواند؛ فقط به تنویر افکار می پردازد و چهره ناشایسته رفتار یزید را به تصویر می کشد؛ گویا فرصتی برای اندیشیدن جامعه آن روز فراهم میکند که ای آدمها چگونه می توان پذیرفت در فاصله ای نه چندان دور با عصر نبوت، این همه نفاق، بدعت و ظاهرگرایی در دین پایدار شود. پس امام خود به تنهایی جور همه انحرافات را می کشد تا شاید فطرت خفته مردم بیدار شود و سرزمین اسلامی غفلت زده، دوباره با حقیقت دین آشتی نماید.
راز نهفته عاشورا بیدار کردن وجدان مردم
این سؤال، تاریخی یا انسانی است؛ و جای طرحش همین جاست. در زندگی حسین بن علی علیه السلام، یک نقطه ی برجسته، مثل قله ای که همه ی دامنه ها را تحت الشّعاع خود قرار می دهد، وجود دارد؛ و آن، عاشوراست. درزندگی امام حسین علیه السلام، آن قدر حوادث و مطالب و تاریخ و گفته ها و احادیث وجود دارد، که اگر حادثه ی کربلا هم نمی بود، زندگی آن بزرگوار مثل زندگی هر یک از ائمّه ی دیگر، منبع حِکَم و آثار و روایات و احادیث بود.
اما قضیه ی عاشورا آن قدر مهم است که شما از زندگی آن بزرگوار، کمتر چیز و نشانه دیگری را به خاطر می آورید. قضیه ی عاشورا هم آن قدر مهم است که به زبان این زیارتی که امروز -روز سوم- وارد است، یا این دعایی که امروز وارد است، درباره حسین بن علی علیه السلام، چنین آمده است که «بکته السماء و من علیها » یا «و من فیها »«و الارض و من علیها و لما یطأ لابتیها». هنوز پا به این جهان نگذارده، آسمان و زمین بر حسین علیه السلام، گریستند. قضیه این قدر حایز اهمیت است. یعنی ماجرای عاشورا و شهادت بزرگی که در تاریخ بی نظیر است، در آن روز اتفاق افتاد. این، جریانی بود که چشمها به آن بود. به راستی این چه قضیه ای بود که از پیش تقدیر شده بود؟ «المدعوّ لشهادته قبل استهلاله و ولادته.» قبل از اینکه حسین بن علی علیه السلام، چهره بنماید، با شهادت، نامیده و خوانده می شد. به نظر می رسد که در اینجا رازی وجود دارد، که برای ما آموزنده است.
البته در باب شهادت حسین بن علی علیه السلام، خیلی سخن گفته شده است- سخنان خوب و درست – و هر کس به قدر فهم خود، از این ماجرا چیزی فهمیده است. بعضی او را به طلب حکومت محدود کردند، بعضی او را در قالب مسائل دیگر کوچک کردند، و بعضی هم ابعاد بزرگتری از او را شناختند و گفتند و نوشتند؛ که آنها را نمی خواهم عرض کنم. مطبی که می خواهم عنوان کنم، این است که خطراتی که اسلام را بهعنوان یک پدیده ی عزیز تهدید میکند، از قبل از پدید آمدن و یا از آغاز پدید آمدنش از طرف پروردگار، پیش بینی شده است، و وسیله ی مقابله ی با آن خطرات هم ملاحظه شده و در خود اسلام و در خود این مجموعه، کار گذاشته شده است. مثل یک بدن سالم، که خدای متعال قدرت دفاعی اش را در خود آن کار گذاشته است. یا مثل یک ماشین سالم، که مهندس و سازنده ی آن، وسیله ی تعمیرش را با خود آن همراه کرده است.
منابع:
نشریه کنگره امام حسین(ع) و مقاومت، جلد ۱/ ماهنامه فرهنگ جهاد فصلنامه کوثر نشریه پاسدار اسلام، شماره ۳۳۷/
منبع مقاله: سایت سازمان تبلیغات اسلامی (ارسالی از طرف روابط عمومی اداره تبلیغات اسلامی زرند)
از دواثر تازه چاپ شده آقای مسلم میرزایی حتکنی طی مراسمی در زرند رونمایی شد.
در همایش زبان، گویش و لهجه های استان کرمان که در تالار فرهنگ و هنر شهر کرمان به میزبانی بنیاد ایران شناسی برگزار شد از سرکار خانم دکتر عالیه نخعیپور به عنوان پژوهشگر برتر تجلیل به عمل آمد.
فاطمه مختاری فرزند شهید والامقام غلامحسین مختاری که در سریال خانگی جادوگر در نقش غنچه خوش درخشید اینبار برای بازی در فیلم “آنتراکت” توانست جایزه Gold Award بهترین بازیگر زن را در جشنواره بین المللی “Best Actor & Director Awards” ایالات متحده را دریافت نماید.
ماه مبارک رمضان بهانهای است برای حس همنوعدوستی و همدلی مؤمنانهای که سبب میشود بهار همیاری در ماه همدلی همراه با بهار طبیعت به حقیقت بپیوندد.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظر