نوشته ای کوتاه بر متنی بزرگ / معرفی کتاب خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند

به نظر من کتاب حاصل از دسترنج سهرابی با آن که در شمار تاریخنگاری نقلی است و گرد آورنده در صدد تحلیل و اظهار نظر و دخل و تصرف در خاطرات مصاحبه شوندگان نبوده است، اما به خوبی می تواند جریان ها و خطوط اصلی حاکم بر جامعه آن روز را به تصویر بکشد و همچون کتاب خاطرات عزت شاهی برای مخاطب تیزبین و با هوش، زمینه قضاوت منصفانه ای را از آنچه گذشته است فراهم سازد.

به تازگی کتابی با عنوان خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند از سوی انتشارات سوره مهر در ۵۳۰ صفحه منتشر شده است.

 

Dr.Kordiصدای زرند – دکتر رضا کردی: پدید آورنده این اثر حاج مهدی سهرابی زرندی است که برای گردآوری و تدوین این خاطرات سال ها زحمت کشیده و مراحل دشوار تهیه و تدوین و تلاش برای چاپ و نشر آن را پشت سر نهاده است. کتاب را مجید نیک پور ویرایش کرده و بدین ترتیب حداقل یک متخصص در رشته تاریخ بر کار مولف نظارت داشته است. اکنون این کتاب به مثابه خوراکی آماده و سرشار از داده های قابل بحث و گزاره های قابل تجزیه و تحلیل در اختیار محققان قرار دارد که با کاوش و امعان نظر در آن و ارتباط دادن انبوهی از داده های پراکنده، درکی نزدیک به واقع از آنچه در سال های گذشته در ایران گذشته است و به طور خاص بخشی کوچکی از یک کشور پهناور را تحت تأثیر قرار داده است، به دست آورند. کتاب مذکور در حکم ماده خام ارزشمندی است که به کار یک تحقیق دانشگاهی نیز می آید. در نوشتار می کوشیم در قالب معرفی این کتاب، برداشتی کلی از محتوای آن را به مخاطبان فرهیخته ارائه دهیم.

 

نزدیک به چهار دهه از اوجگیری مبارزات مردمی در ایران به منظور ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر الگوی دینی و به دور از استبداد و خودکامگی می گذرد. در طی این سال ها بخش بزرگی از مبارزان چهره در نقاب خاک کشیده اند و بخشی دیگر با سپری کردن دوران نشاط و جوانی، گام به روزگار میانسالی و سالخودگی نهاده اند. در چنین شرایطی ثبت و ضبط خاطرات آنان در درجه نخست به منظور حفظ و نگهداری و در درجه دوم به هدف تجزیه و تحلیل و کشف حقایق مربوط به آن سال ها ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید.

 

 

انقلاب، تحول عطیمی است که به ندرت در جوامع رخ می دهد و اگر نسلی در اجتماعی شاهد بروز چنین رخداد بزرگی باشد، تا پایان عمر خاطرات آن روزها در ذهنش باقی می ماند و به مرور ایام به یک نوستالژی شیرین و رویایی تبدیل می شود. به یاد می آورم که در پایان دهه نخست انقلاب، از گذر ایام و بیم فراموشی چنین خاطرات قشنگی و چنان روزهای بس طوفانیی رنج می بردم. جوانان نسل دهه ۵۰ ایران چنین شرایطی را تجربه کرده اند. در آن روزها دو جریان پرقدرت در ایران، رو در روی یکدیگر صف آرایی کرده بودند. در یک سوی رژیمی دیکتاتور که که ده ها سال بر مردم حکومت کرده بود و به مدد دشنه ساواک و پشتیبانی قدرت های بزرگ جهانی خود را از هر حیث آسیب ناپذیر می پنداشت و حاضر به تن دادن به واقعیت نفرتی که در طول سال های خودکامگی بر دل مردمش می افشاند نبود و در سوی دیگر توده هایی که گذر ایام و تحمل ضربه های استبداد آنان را به خشم آورده و در فرصتی این خشم امکان ظهور و بروز پیدا کرده بود. سرتاسر این مرز و بوم صحنه روزآزمایی این دو نیرو بود. نیرویی رو به فراز و نیرویی در مسیر نشیب.

 

 

اکنون پس از عبور از آن گردنه های دشوار و سال های سخت انقلاب و پسا انقلاب، جای آن دارد که میراث گذشته را گردآوری کنیم و محتوای آنچه را که در خاطر داریم به نسل های آینده بسپاریم. واقعیت آن سال ها را نمی توان تنها از اخبار رسانه ها و تحلیل های کلی ارائه شده از سوی تحلیلگران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به دست آورد. شاید یکی از مهم ترین راه های کشف حقیقت، سینه های مردمی باشد که در متن حادثه ها حضور داشته و برای رسیدن به اهداف و آرمان های خود کوشیده اند.

 

 

انقلاب اسلامی ایران تحولی بود که هزینه اش را توده های مردم از هر قشر پرداختند. گروهی جان خود را فدا کردند؛ گروهی سلامتی خود را نثار و ایثار کردند؛ گروهی سرمایه خود را در طبق اخلاص نهادند و صد البته گروهی هم بر سر سفره آماده نشستند و از برکات آن بهره مند شدند. کتاب در حکم داستانی است که قهرمانانش واقعی هستند. راننده کامیونی که از ناحیه گردن و گلو به سختی مجروح می شود و خدا او را از مرگ نجات می دهد؛ مردی که با اصابت تیر پوست از سرش جدا می شود؛ سرنشینان اتوبوسی که مورد حمله چماق به دستان قرار می گیرند؛ مردی که وانت ایسوزوی تازه خریداری شده اش را به نماد حکومت می کوبد و آن را ویران می سازد؛ مردمی که شیشه های خودروشان به دست مأموران ژاندارمری خورد و لاستیک های خودروشان پنچر می شود؛ جوانانی که با تهیه باتوم چوبی به نگهبانی شبانه از خانه سید جعفری رهبر محلی قیام می پردازند همه و همه تجلی صحنه های پرشکوهی است که هرگز تکرار نخواهند شد.

 

 

به نظر من کتاب حاصل از دسترنج سهرابی با آن که در شمار تاریخنگاری نقلی است و گرد آورنده در صدد تحلیل و اظهار نظر و دخل و تصرف در خاطرات مصاحبه شوندگان نبوده است، اما به خوبی می تواند جریان ها و خطوط اصلی حاکم بر جامعه آن روز را به تصویر بکشد و همچون کتاب خاطرات عزت شاهی برای مخاطب تیزبین و با هوش، زمینه قضاوت منصفانه ای را از آنچه گذشته است فراهم سازد.

 

 

انتهای پیام/