احمد یزادن پناه در جوانی وضعیت مالی خوبی نداشت اما توکلی بزرگ به خدا داشت. وی نمایندگی شرکت ایتالیایی “دیلمقانی” را در جنوب شرق ایران بر عهده داشت و بعد از اینکه شراکت خود را با محمدحسن دیلمقانی به هم زد، به تنهایی مشغول فعالیت های اقتصادی و تجاری در زمینه فرش شد و از این راه در مدت کوتاهی سرمایه زیادی به دست آورد.
واقف خیراندیش شادروان احمد یزدان پناه فرزند حاج نظرعلی کرمانی معروف به احمد دیلمقانی از اهالی کرمان بود. وی به دلیل همکاری با حاج محمدحسن دیلمقانی از اهالی تبریز که در کرمان تجارت فرش می کرد، با نام دیلمقانی مشهور گشت.
صدای زرند: دیلمقانی مردی کارآفرین، ثروتمند و خیر بود که در ابتدا به عنوان تولید کننده فرش در کرمان فعالیت می کرد و ثروت خود را صرف آبادانی روستاههای کرمان می کرد. قالی هایی که تحت مدیریت وی تولید می شد، بسیار باکیفیت و ظریف بودند و مشتریان زیادی از سراسر جهان داشت. کیفیت فعالیت کارخانه های فرش بافی وی به گونه ای بود که تجار زیادی از کشورهای مختلف جهان نظیر انگلیس، آلمان و به ویژه آمریکا با وی داد و ستد می کردند. این موضوع باعث شد وی کارخانه های خود را توسعه دهند و به غیر از کرمان در زرند، راور و ماهان و بسیاری از روستاهای منطقه کارخانه هایی دایر نماید و با این کار تجارت فرش آن عصر در استان کرمان را به انحصار خود درآورد و شهرت تولیدات فرش دیلمقانی موجب افزایش رونق تولید و فروش فرش در استان کرمان شد. می توان گفت بازار فرش کرمان مدیون فعالیت های این مرد بزرگ می باشد. مرحوم احمد یزدان پناه در کنار مرحوم محمد ارجمند کرمانی به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان فرش در آن زمان محسوب می شدند. طرح ها و فرش های ابداعی مرحوم دیلمقانی هنوز با نام وی در جهان شهرت دارند.
وی در منطقه زریسف در شرق کرمان زندگی می کرد. فعالیت های اقتصادی و تجاری وی بیشتر بر روی کار تولید فرش و کارخانه های قالی باقی بود. اما فعالیت های کشاورزی زیادی نیز در کرمان به ویژه در شهرستان های زرند و راور داشت. وی علاوه بر این در زمینه ی فرهنگی نیز فعالیت های متعددی داشته است.
رونق فعالیت های تولید فرش در استان کرمان موجب شد که دیلمقانی در این حیطه رقیبان زیادی پیدا کند. همین موضوع باعث شد احمد به فعالیت های کشاورزی و تولید پسته روی آورد. وی با شناسایی مناطق مناسب برای احداث باغات پسته در شهرستان های زرند و راور، شروع به احداث باغات وسیع و پسته کاری نمود و با خرید مناطق بایر و آباد کردن آن ها ثروت زیادی از این طریق کسب نمود. هم اکنون نیز موقوفات و باغات زیادی با عنوان “باغات دیلمقانی” در روستای های شهرستان های زرند و راور به ویژه احمدآبادِ زرند از وی باقی مانده است. وی همیشه از درآمدی که از طریق پسته و قالی کسب می کرد به افراد فقیر و بی بضاعت کمک می کرد و این موضوع باعث شده بود که ایشان محبوبیت زیادی در بین مردم منطقه پیدا کند. اما حسادت مالکین منطقه به وی و بالا رفتن ثروتش از بسیاری از آنان موجب شده بود که ایشان دشمنان زیادی نیز داشته باشند و همین امر موجب شده بود که آنان به مخالفت با او درآیند. اما محبوبیت مرحوم احمد یزدان پناه در بین مردم طرفداران زیادی را برای او به همراه داشت و همین موضوع باعث می شد که ملاکین و ثروتمندان منطقه نتوانند به طور علنی با وی دراُفتند. فعالیت های اقتصادی و تجاری مرحوم دیلمقانی موجب شد که وی به عنوان یکی از اعضای اتاق بازرگانی کرمان معرفی شود.
از جمله فعالیت های فرهنگی احمد یزدان پناه می توان به بازسازی قسمتهای مختلف مسجد ملک کرمان از آثار دوره ی سلجوقی به ویژه ایوان شرقی این عمارت تاریخی اشاره کرد. شادروان دیلمقانی در طول حیاتش اقدام به احداث یک مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست نمود و برای این منظور خانه شخصی خود که در انتهای خیابان زریسف کرمان بود را برای این مرکز وقف کرد و بعد از مرگش با نام باغ یا پرورشگاه “دیلمقانی” ادامه فعالیت داد و برای تامین هزینه های نگه داری و تربیت اطفال چند ملک از املاک آن مرحوم توسط وراث وی وقف این مرکز شد. در حال حاضر نیز هزاران نفر از ایتام استان کرمان در املاک و موقوفات وی زندگی و تحصیل می کنند. فعالیت های خیرخوانه و مردمی وی باعث شده است که وی هنوز در کرمان خوشنام باشد و گهگاهی مراسمی برای بزرگداشت این بزرگ مرد کرمانی در این استان برگزار شود.
دیلمقانی با توجه به اینکه نمی توانست هیچکس را بالای دست خود ببیند به وی صفت “پلنگ” داده بودند. این ویژگی وی، همیشه رقیبان او را اذیت می کرد و به همین دلیل در خرداد ماه سال ۱۳۲۳ گروهی که مرحوم دیلمقانی را رقیب سرسخت خود میدیدند با همکاری برخی عوامل دولت وقت که با او سخت دشمن بودند، تصمیم به قتل او گرفتند.
آنان مخفیانه جلسه ای تشکیل دادند و در آن جلسه پول زیادی روی هم گذاشتند و تا با پرداخت آن به افرادی، احمد یزدان پناه را به قتل برسانند. آنان هم قسم شدند تا به هر طریقی که ممکن است دیلمقانی را از سر راه خود بردارند. پول جمع شده را به چهار نفر از الواط و اشرار دادند و آنان را وادار نمودند تا شبانه صورت خود را پوشانده و در بین راه زرند و کرمان جلوی ماشین وی را گرفته و او را به قتل برسانند.
مرحوم دیلمقانی بعد از پایان کار خود در ۱۹ خرداد ماه بی خبر از همه جا به اتفاق دو نفر از بستگانش و راننده، به طرف کرمان حرکت می نماید. در بین راه قاتلین وی با کمین گرفتن در یک محل مناسب، با شلیک تیر، باد لاستیک های ماشین را خالی می کنند. راننده می گوید این ها دزد هستند و ما باید با همین شرایط به راه خود ادامه دهیم تا از شر آنان خلاص شویم. ولی مرحوم دیلمقانی چون به خود مغرور بود به راننده می گوید مگر آنان غیر از پول از ما چه می خواهند؟ نگه دار تا من به آن ها پول بدهم تا از شر آنان راحت شویم.
راننده ماشین را خاموش می کند و چهار نفر مسلح به آنان نزدیک می شود و خطاب به احمد دیلمقانی می گویند: از ماشین بیا پایین.
احمد به آنان می گوید: هر آنچه پول بخواهید من همراه خود دارم. بگویید چه مبلغی لازم است به شما بدهم تا بگیرید و دنبال کار خود بروید.
یکی از آنان می گوید: ما اینجا هستیم و هم قصم شده ایم که تو را خلاص کنیم و اگر تمام ثروت خود را بدهی غیر ممکن است بگذاریم زنده بمانی.
مرحوم دیلمقانی دو نفر از آن ها را می شناسد. خطاب به آن دو نفر می گوید مگر شما نبودید که من از پول گندم و فلان و فلان به شما پول دادم؟ الحال این است سزای نیکی؟
یکی از آن دزدان که خیلی هتاک و بی شرم بوده قنداق تفنگ را به فرق شادروان دیلمقانی می زند و با فحاشی به مرحوم دیلمقانی به رفقا خود می گوید چرا معطل هستید؟
مرحوم می گوید: حال که تقدیر این طریق پیش آمد و من باید اینجا بمیرم، بگذارید من سیگاری بکشم. یکی از آن ها سیگار او را آتش می زند و به او می دهد. در حال کشیدن سیگار بود که هر یک تیری به قلب و مغز او شلیک می کنند و وی را به قتل می رسانند. سپس راننده و دو نفر دیگر را که قبلاً شانه های آن ها را بسته بودند، عقب تر برده و داخل چاه کوچکی که عمق زیادی نداشته می اندازند و متواری می شوند.
صبح روز بعد که هوا روشن می شود و کاروان هایی در آمد و رفت بودند، وقتی این منظره وحشتناک را می بینند خبر به کرمان و زرند می دهند و از طرف پاسگاه می آیند و آن سه نفر که عقب تر در چاه بوده را بیرون می آورند و آن ها نیز شرح قضیه را بیان کردند. جسد آن مرحوم به کرمان حمل و تمام دکانین بسته و مردم جمع می شوند و با ناله و سینه زدن، عزاداری مفصلی بر نعش آن شادروان به عمل می آورند و جنازه اش را به مسجد صاحب الزمان می بردند و به خاک می سپارند.
مراسم عزاداری و تشییع جنازه احمد یزدان پناه (دیلمقانی) – ۲۰ خرداد ۱۳۲۳ – عکاس: بهرام سهرابی
گفته اند در مراسم تشییع جنازه و عزاداری این واقف خیراندیش، کودکان بی سرپرست پرورشگاه “دیلمقانی” حضور داشته و با سینه زنی این نوحه را میخواندند که:
ای احمد یزدان پناه! تو را که کشته بی گناه؟
از آن روز به بعد در پرورشگاه “دیلمقانی”، بچههای بی سرپرست همه روزه بعد از تلاوت قران و سرود “ای ایران” یاد گرفته بودند سرود دیگری بخوانند:
روح دیلمقانی باد همیشه شاد خانهمان آباد کرد خانهاش آباد
احمد دیلمقانی فرزندی نداشت. به همین دلیل تمام ثروت و املاک او به برادر و خواهرانش رسید. وی پیش از مرگش قصد داشت مریض خانه ای مجهز برای کرمان بسازد و زمین آن را نیز خریداری و آماده نموده بود. اما مرحوم محمد ارجمند به وراث احمد یزدان پناه گفت به دلیل اینکه من خیال دارم مریض خانه ای بسازم، خوب است شما به جای مریض خانه پرورشگاهی بسازید. وارث نیز قبول نمودند و کار ساخت پروشگاه “دیلمقانی” را توسعه دادند.
انتهای پیام/ جواد زمانی بابگهری
در مسابقات کشتی قهرمانی نونهالان استان کرمان که با حضور ۲۰۰ کشتی گیر از صبح جمعه در خانه کشتی کرمان برگزار گردید، تیم کشتی شهرستان زرند به سرمربی گری علی کاظمی، با کسب یک مدال نقره توسط بابک لشکری و سه مدال برنز توسط ایلیا رشیدی، ارشیا همتی و علی علیزاده به کار خود پایان داد.
رییس دادگستری شهرستان زرند با مثبت ارزیابی کردن وضعیت کلی حجاب در شهرستان زرند و اعلام حمایت دستگاه قضایی از اجرای طرح عفاف و حجاب در شهرستان، توجه به اقدامات فرهنگی و جهاد تبیین در اجرای این طرح را ضروری دانست.
هشدار سطح قرمز برای استان کرمان صادر شده بود. شبکه های مجازی در کسری از ثانیه پر شد از اخبار بارش های سهمگین.!!
فاطمه اسلامی، فارغالتحصیل رشته تاریخ تمدن ملل از دانشگاه تهران با کسب رتبه ی ٢ کنکور سبب ایجاد امید و انگیزه در بین تمام جوانان شهرستانی شد تا باور کنند که می توانند با کوشش و اراده در مسیر علم و دانش به موفقیت دست یابند.
اگردموردکسی بدبودمطلب نوشته شود خیلی ازافرادخوبیهای اورا میگویند.وبرعکس ازخوبی هایش گفته شود بعضی میگویند طرف این اشتباهات راهم داشته.برفرض که اینجورباشد ریختن خون یک انسان برای این مواردآیادرست است؟؟؟!!!چه کسی بدی ندارد وکدام شخص معصوم وبی گناه ست؟…درهرحال کاردرستی نکردند آن کسانی که برای قتلش جلسه گذاشتن یادعاکردن ویا خونش رو براحتی ریختن درصورتی آن افردی خون این شخص رو ریختن که قبلان ازش کمکم دریافتکرده بودن…وسلام
البته آقای محسن به درستی اشاره کردند مادربزرگ من که فقط بدیشون رو به یاد دارن برخی چیزهایی که من در مورد این فرد از ایشون و خواهراشون شنیدم این هاست که خاله و عمه اشون از ترس این فرد به ازدواج کسی دراومده بود که اون وساطت کرده بود از طرفی هم به دلیل تهدیدات مربوط به این شخص، خودشون و خواهراشون از ادامه تحصیل محروم شدند و در نهایت هم از شهر خودشون آواره شدند من وقتی مطالب مربوط به این فرد رو در فضای مجازی دیدم واقعا متعجب شدم
البته خدا همه را رحمت کند اما دیلمغانی مردی بدون فرزند – قلدر – زورگو و غاصب بود کسی را بالا تر از خودش نمی توانست ببیند بهتر بود جناب زمانی عزیز کارهای خوب اورا نوشتند کارهای غاصبانه و بی رحمی های اورا که یکی از ان ها بردن زردشتی ها را که نمی خواستند آب شاهرمز و زمین هایشان را به او بفروشند در طویله زندانی کرد و دست و پایشان را بست و جلوی ان ها کاه و بیده ریخت و با کتک مجبورشان کرد تا بخورند و یا صاف کردن خانه تازه دامادی که شبانه وسایل اورا بیرون ریخت و خانه را صاف کرد همان شب ان را کاشت و اب کرد و یا کتک زدن مرحوم جواد ملک زاده به جرم قرضی ندادن جنس به کارگرانش که دخیل امام رضا شد تا خبر کشته شدنش را شنید و بسیاری موارد دیگر – به خاط ظلم هایی که انجام داد اورا کشتند. البته عده ای بی کار و گرسنه را به بیگاری کشید. اخیرا حقایق دیگری از کارهای بد او روایت شده است – خدا از گناهان همه در گذرد – امین .
خداوند رحمت کند، انسانهای بزرگ همیشه جاوید خواهند ماند.
خداوند رحمتش کنند. اطلاعات خوبی بود.
روحش شاد
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظر