زرند در دوران انقلاب:

موقعیت فرهنگی زرند در سال ۱۳۵۷

اگر عنوان نمائیم که مردم مسلمان ایران در سال ۱۳۵۷ ش. انقلابی فرهنگی نمودند تا سیاسی، حرف بی ربطی نزده ایم.

صدای زرند،اگر عنوان نمائیم که مردم مسلمان ایران در سال ۱۳۵۷ ش. انقلابی فرهنگی نمودند تا سیاسی، حرف بی ربطی نزده ایم. چرا که یکی از مصادیق بارز حاکمیت ارزش های دینی، مقوله فرهنگ است. در جریان مبارزات انقلاب در زرند، بار دیگر شاهد بروز و حضور فرهنگ ناب اسلامی و سنتی در جامعه بودیم. رعایت اصول خداپسندانه و اخلاقی، همچون: متانت، نزاکت، احترام به والدین و بزرگ ترها، توجه خاص به حلال و حرام، صداقت در گفتار ۱، عدم خلف وعده، رواج فرهنگ ایثار و شهادت و … در سطح شهر و توابع از جمله ویژگی هایی بود که زرند را در بین سایر شهرهای استان، زبان زد خاص و عام نموده بود. در خصوص وضعیت فرهنگی زرند در دوران انقلاب اسلامی باید گفت، مردم زرند از دیرباز مردمی مذهبی، معنوی، با اخلاص، پرهیزکار و مؤمن بودند. پیوندی محکم و ناگسستنی آنان با ائمه معصومین (ع) و عشق خالصانه به سالار شهیدان (ع)، با فرا رسیدن ماه محرم کاملاً مشهود بود. آنان مراکز مذهبی، بازار، سردر مغازه ها و حتی سردر خانه ها را سیاه پوش نموده و با وضو، در مجالس عزاداری شرکت می کردند.

 

از مهم ترین اماکن مذهبی زرند در سال ۵۷ می توان به مسجد جامع، حسینیه سقاخانه ابوالفضل العباس (ع)، حسینیه بازار وکیل، حسینیه قلعه، تکیه حضرت ابوالفضل (ع) (معروف به تکیه محمد کرمانی، خیابان اسدآبادی) و مسجد قائم اشاره نمود. برپایی مراسم روضه خوانی در حسینیه سقاخانه، حسینیه بازار و … در تاریکی شب، در آن ایام، انبوه « حدیث کساء » توسط شادروان حجت الاسلام جعفری به ویژه با خواندن جمعیت را غرق ماتم و حزن می نمود.

 

در آن دوران، هیئت های مذهبی زرند در روز عاشورا، خود کربلایی دیگر در خیابان ها و حسینیه ها خلق می نمودند. زن، مرد، پیر و جوان، با اطفال و کودکان سیاه پوش، صبح عاشورا، از روستاها و اطراف به زرند می آمدند و در خیابان های فردوس، امام (ره)، چمران و حسینیه ها، چشم به راه هیئت های عزاداری می ماندند. بعد از ورود اولین هیئت به ویژه هیئت عزاداری سادات ریحان که از میدان فردوسی (فعلی) نمایان می شدند، با دست به سر و سینه می زدند و با فریادهای یا حسین یا حسین و ریختن اشک، به استقبال هیئت ها می رفتند. هیئت های عزاداری که در این منطقه به دسته مشهورند، از بخش های مختلف و گروه های مخصوص تشکیل شده بود ، به ترتیب دستجات: سادات ریحان، حسینیه سقاخانه، حسینیه قلعه، تکیه حضرت ابوالفضل (ع) پس از گذشتن از خیابان فردوس به حسینیه بازار وکیل، حسینیه قلعه و حسینیه سقاخانه می رفتند و هر دسته پس از آن که وارد اماکن مذهبی می شدند، به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه به عزاداری می پرداختند.

 

مراکز تحصیلی و آموزشی زرند در سال ۱۳۵۷ ش. شامل: دو دبیرستان پسرانه (پهلوی سابق) دخترانه (فرحناز سابق) هنرستان فنی و حرفه ای (آرشام سابق)، سه مدرسه راهنمایی (دو مدرسه پسرانه به نام های کورش و چهارم آبان و یک مدرسه راهنمایی دخترانه به نام اروند) و تعدادی دبستان (مهرگان، پهلوی و چهارم آبان) در شهر فعالیت داشتند.

 

 

khaterati

 

 

شهرداری زرند در سال ۱۳۵۸ تعداد تأسیسات آموزشی تعداد پایگاه های تحصیلی زرند و بخش کوه بنان تعداد آموزشگاه دبیرستان و هنرستان ۷ مرکز با ۲۱۴۳ شاگر، تعداد » : را بدین گونه اعلام نموده است آموزشگاه مدارس راهنمایی ۲۶ مرکز با ۴۳۵۸ شاگرد، تعداد آموزشگاه دبستان ۱۴۴ مرکز با ۱۶۰۳۲ شاگرد، تعداد آموزشگاه کودکستان ۵ مرکز با ۴۲۷ شاگرد است. در سطح شهر یک باب هنرستان صنعتی، یک باب دانشسرای روستایی، یک باب دبیرستان خدمات (!) یک باب دبیرستان پسرانه، یک باب دبیرستان دخترانه،سه مدرسه راهنمایی، ۷ باب دبستان دخترانه و پسرانه و یک مهد کودک مستقر می باشند.»

 

قبل از آن که امتحانات نهایی ششم متوسطه (دیپلم) در زرند برگزار شود، دانش آموزان جهت انجام امتحانات نهایی، عازم مرکز استان می شدند. البته برخی از دانش پژوهان زرندی سال ها قبل از انقلاب به ویژه در اواسط دهه ی ۵۰ ، جهت ادامه تحصیل با تحمل سختی ها، مشکلات زیاد و دوری از خانواده، با راهیابی به دانشگاه های سراسر کشور، در رشته های مختلف به تحصیل پرداختند و حتی به مدارج عالی دست یافتند. بر اساس اعلام شهرداری زرند، این شهر در سال ۵۸ (یک سال بعد از پیروزی انقلاب) دارای سه کتابخانه در سطح شهر کتابخانه های کوی ذوب آهن، کانون پرورش فکری کودکان و » . عمومی و دو سینما بوده است نوجوانان و کتابخانه  مسجد جامع وجود دارد. در سطح شهر، دو باب سینما وجود دارد که یک سینما در کوی ذوب آهن می باشد، سینمای دیگری در شهر می باشد که در اثر مبارزات مردم دلیر این منطقه به آتش کشیده شده ۳ و تا کنون بنا نگردیده است. در حال حاضر مردم شهر از سینما بهره مند نیستند.»

 

در سال ۵۷ یک کتاب فروشی شخصی ۵ در خیابان امام (ره) به فعالیت می پرداخت. این کتابخانه (رسالت) توسط کربلایی مهدی مقدم اداره می شد. وی که از انقلابیون به شمار می آمد، به توزیع کتب و محله مذهبی (مکتب اسلام) و دادن رساله امام (ره) به افراد قابل وثوق نیز می پرداخت.

 

در خصوص روزنامه ها و نشریات موجود در زرند در دوران مبارزات انقلاب می توان به روزنامه های عصر تهران؛ روزنامه اطلاعات با زیر مجموعه هایش (مجلات هفتگی، جوانان، بانوان، دنیای ورزش و دختران و پسران) و روزنامه کیهان با زیر مجموعه هایش (زن روز و کیهان ورزشی) و روزنامه رستاخیز (وابسته به حزب رستاخیز) که روزنامه صبح تهران بود و با یک روز تأخیر (عصر روز بعد) به زرند می رسید، نام برد.

 

هرچند در ایام انقلاب، مؤسسه اطلاعات (و احتمالاً کیهان) به اشتغال نیروهای اطلاعات در آمده بودند و اخبار و اصله مربوط به انقلاب، به خصوص وقایع شهرستان ها تحت سانسور شدید و به طور اختصار چاپ می شد. لذا خبرنگاران شهرستان های استان با چنین رویکردی در ارسال حوادث انقلاب دچار تردید بودند. با این وجود رویدادها را به جای ارسال مستقیم به تهران، به سرپرستی در مرکز استان ارسال می نمودند. در سال ۵۷ ، سرپرست نمایندگان و خبرنگاران روزنامه اطلاعات در استان، مرحوم مهدی باختر و سرپرست نمایندگان و خبرنگاران روزنامه کیهان محمد محمدی بودند.

 

خطاطان دوران انقلاب اسلامی زرند:

 

 

انقلابیون زرند، به مانند دیگر نقاط ایران، به منظور اعلام خواسته های مشروع و قانونی و نیز اطلاع و آگاهی شهروندان از تخلفات رژیم وقت و عدول از احکام شریعت مقدس اسلام، جملات هشدار دهنده ای از حضرت امام (ره)، دکتر شریعتی و … که توسط خطاطان زرندی بر روی پارچه و یا پلاکارد نوشته شده بود، تهیه و به وسیله تظاهرکنندگان در راه پیمایی ها، حمل می نمودند.
به نقل از سعید متصدی زاده زرندی، اکثر پارچه نوشته های دوران انقلاب اسلامی سال ۵۷ زرند، توسط ایشان نوشته شده است. وی که از خطاطان با ذوق زرند است، در این رابطه و خاطرات آن دوران می گوید: در آن سال ( ۵۷ ) در پادگان ۰۵ کرمان مشغول گذراندن دوران مقدس سربازی بودم که شنیدم حضرت » پس از اطمینان از این فرمان و با توجه به این که .« سربازها پادگان ها را ترک گویند » : امام (ره) فرموده اند خانواده ی ما از قدیم مذهبی و حتی پدرم مرحوم محمدعلی متصدی زاده زرندی معروف به محمدعلی آخوند، مردی متدین و مورد احترام اهالی محسوب می گردید، با در نظر گرفتن موقعیت خانوادگی و نیز لزوم اطاعت از فرمان امام (ره)، در یک عصر پنجشنبه، در یک فرصت مناسب پادگان را ترک و به خانه رفتم. البته در آن زمان، بنده اولین سربازی بودم که به فرمان امام (ره) توجه و از پادگان فرار نمودم.

 

بعد از مراجعه به خانه و اطلاع خانواده، جهت تعیین تکلیف سربازی، به اتفاق مرحوم پدرم به خدمت حجت الاسلام جعفری رسیدیم و نظر ایشان را جویا شدیم. اایشان، فرمان امام (ره) را واجب و این مورد را جایز دانستند. پس از این ماجرا، جهت همکاری با انقلابیون زرند و نظر به تخصصم در امر خوشنویسی، آمادگی خود را در زمینه ی نوشتن شعارها و پلاکاردها اعلام نمودم. البته شایان ذکر است، در آن دوران تنها خطاط شهر من بودم و مرحوم فیروز علی پور که آذری بود و او نیز خطاط بود، در ذوب آهن شاغل بود و امور خطاطی آنجا را انجام می داد. هر چند شنیده بودم آن مرحوم نیز گاهی به طور مخفیانه، پارچه نوشته یا پلاکارد انقلابیون را می نوشت، اما تا آنجا که به خاطر دارم، اهم این امر توسط بنده انجام می گرفت. به هر تقدیر، چند روز بعد حمید ایرانمنش و کربلایی مهدی مقدم که مجدانه با گروه انقلابیون زرند همکاری و با روحانیون وقت در ارتباط بودند، از طرف برادران حقیقی (محمدحسن و محمدحسین)، محمود برهانی و یدالله ذوالفقاری، چند توپ پارچه سفید به انضمام چند جمله قصار از امام (ره) و دکتر شریعتی جهت نوشتن بر روی پارچه و پلاکارد به این جانب دادند. البته حمید ایرانمنش علاقه زیادی به خطاطی داشت و گاهی بر در و دیوارهای شهر، شعارهایی را می نوشت.

 

در جریان مبارزات انقلاب، چنین کارهایی مخفیانه و به دور از انظار عمومی انجام می گرفت و معمولاً توسط افراد قابل وثوق پارچه نوشته ها رد و بدل می شد. در آن ایام به منظور اطمینان، بهترین محل اَمن را خانه ی پدری که در کوچه مصلی بود، انتخاب نمودم و اتاقی را که ۸ متر طول آن بود برگزیدم و در آنجا با خرید چند کارتن رنگ، با صرف وقت زیاد به طور افتخاری به پارچه نویسی می پرداختم.
در روزهایی که اعلام شد حضرت امام (ره) به کشور می آیند، به سفارش انقلابیون، چندین پارچه نوشته جهت خیرمقدم امام (ره) آماده نمودم تا در جلوی اتوبوس هایی که به منظور استقبال از امام (ره) عازم پایتخت هستند، نصب شوند. پارچه نوشته های این جانب توسط زرندی ها به جلوی اتوبوس ها و سپس به در و دیوارهای تهران زدند که تا مدت ها آن ها را می دید».

 

از دیگر خطاطان دوران انقلاب در زرند، بایستی از حسین ظهیرصادقی ۲ نام برد. وی نیز در این امر با گروه برادران حقیقی همکاری می کرد. مرحوم ایرج امیری از دیگر خطاطان و خوش نویسان معروف سه دهه ی گذشته زرند، به شمار می آمد که در جریان انقلاب همواره با مبارزین و معترضین به حکومت پهلوی به نقل از آقای همکاری می نمود. آقای محمد عرب پور (یکی از دوستان آن مرحوم در تاریخ ۱۳۹۰/۲/۲۲ )اواخر یکی از شب های تابستان ۵۷ ، در حالی که ایرج امیری به دیوار نویسی بر علیه » : ایرج امیری روایت کرد حکومت پهلوی مشغول بود. مأمورین جهت دستگیری به دنبال او می افتند. وی در هنگام فرار از دست مأمورین، در کوچه ای به مقداری آهک که

.«ریخته شده بود، می رسد. بلافاصله چند مشت آهک به صورت مأمورین می پاشد و خود را به خانه می رساند

:خبرنگاران دوران انقلاب اسلامی در زرند

در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ ش. وقایع و رویدادهای زرند به دو طریق به رسانه ها اعلام می گردید: نخست به دلیل عدم وجود خبرنگار رسمی رسانه های بصری، اخبار قابل پخش از طریق فرمانداری به رادیو کرمان ارسال می گردید. البته مسئولین نهاد مربوطه، اعتراضات مردم زرند را به استانداری ارسال می نمودند، اما به لحاظ سانسور شدید، چنین اخباری از رادیو کرمان پخش نمی گردید. خبرنگاران رسمی مطبوعات یعنی روزنامه اطلاعات و روزنامه کیهان که دو روزنامه کثیرالانتشار عصر تهران بودند و یک روز بعد به زرند می رسیدند حاج حسین ابراهیمی به عنوان خبرنگار روزنامه کیهان و مرحوم مهدی جباری خبرنگار روزنامه اطلاعات  بودند

به رغم آن که در جریان تظاهرات سال ۵۷ ، دو مؤسسه ی اطلاعات و کیهان در تهرانشغال نیروهای نظامی و عوامل ساواک درآمده بود و از این رو اخبار واصله از شهرستان ها را شدیداً کنترل و سانسور و سپس دستور چاپ می دادند، مع هذا با این وجود، خبرنگاران وقایع زرند را مکتوب و به سرپرستی در کرمان ارسال می نمودند

در ارتباط با این موضوع، حاج حسین ابراهیمی که از افراد متدین و سرشناس زرند به شمار می آید و در سال ۵۷ ضمن فعالیت در سوپر مارکت شخصی ۳، مجدانه به امور روزنامه کیهان هم می پرداخت، در خصوص روند ارسال اخبار و رویدادهای جریان انقلاب اسلامی در زرند بیان نمود

بعد از آن که مطلع شدیم که دو رسانه مکتوب و معروف کشور، یعنی دو مؤسسه کیهان و اطلاعات به » تصرف عوامل اطلاعات و مأمورین ساواک پایتخت در آمده و آن ها اخبار و رویدادهای جریان انقلاب را، به ویژه در کلان شهرها و حتی بخش های کشور کنترل و سانسور می نمایند، با آقای محمد محمدی ۱ که امور سرپرستی روزنامه کیهان در استان را به عهده داشت، تماس گرفته و کسب تکلیف نمودم. ایشان گفت: شما وقایع و اخبار شهر زرند را به سرپرستی (کرمان) بفرستید و ما آن ها را به مؤسسه می فرستیم؛ آن ها اگر  مصلحت دانستند چاپ می کنند! در نتیجه تمام رویدادهای زرند را با عکس به سرپرستی می فرستادم از دیگر خبرنگاران نشریات در سال ۵۷ ، بایستی از مرحوم مهدی جباری نام برد. آن مرحوم جهت انعکاس وقایع و رویدادهای زرند، به خصوص جریان انقلاب اسلامی سال ۵۷ ، به لحاظ آن که اینجانب
(مؤلف) که سال ها در زمینه ی ارسال اخبار شهرستان تجاربی داشتم و از طرفی وظیفه خود می دانستم که در امر اطلاع رسانی وقایع مهم این دوران تلاش نمایم، در تنظیم اخبار و رویدادهای سال ۵۷ با آن مرحوم  همکاری می نمودم

:عکاسان دوران انقلاب اسلامی زرند

از عکاسان دوران مبارزات انقلاب اسلامی زرند که به طور علنی از صحنه های تظاهرات و راهپیمایی های باشکوه به غیر از این جانب (مؤلف) که با دوربین (کیو) روسی به گرفتن عکس می پرداختم بایستی از حاج حسین ابراهیمی خبرنگار وقت کیهان و نیز مرحوم علی آرقند و محمود عرب ندوی که با دوربین (لوبیتل۲ روسی به گرفتن عکس می پرداختند، نام برد. اینجانب (مؤلف) با داشتن امکانات (ظهور، دستگاه آگراندیسمان و دستگاه خشک کن برقی دو طرفه) در زیرزمین مغازه ملکی در بازار سهرابی به چاپ عکس ها می پرداختم. حاج حسین ابراهیمی فیلم ها را در زرند به مرحوم علی آرقند (عکاسی شمس) در خیابان ششم بهمن سابق (فلسطین) و در کرمان به مرحوم گلشن (عکاسی گلشن) در چهارراه کاظمی کرمان می داد

البته ذکر این نکته هم ضروری است که این جانب (مؤلف) در سال ۵۷ با دوربین فیلم برداری که فیلم های ۳ دقیقه ای می گرفت دو حلقه فیلم (شش دقیقه) از روزهای اول راهپیمایی در زرند فیلم برداری نمودم، اما زمانی که فیلم ها را جهت ظاهر کردن به کرمان خیابان شاهپور(شریعتی فعلی) بردم؛ هفته ی بعد، به جای دو حلقه فیلم مربوط به راهپیمایی زرند، فیلم جشن تولد با رقص بندری مشاهده نمودم و به رغم مراجعات مکرر جهت دریافت فیلم های اصلی، آن فیلم ها گویا برای همیشه مفقود شدند. حاج مهدی افتخاری که در سال ۵۷ به اتفاق مرحوم علی آرقند (شوهر خو اهرش) به شغل عکاسی مرحوم آرقند و افراد دیگری هم به عکس برداری می پرداختند؛ ظاهراً یک نفر هم با » : می پرداخته، می گوید دوربین کوچک فیلم برداری سه دقیقه ای، به فیلم برداری از برخی راهپیمایی های زرند پرداخت. آن شخص (که
نامش را فراموش کردم) فیلم را جهت ظاهر کردن به خارج از کشو ر فرستاد که دیگر بازنگشت. من و دامادمان که مغازه ی عکاسی داشتیم، هنگامی که یک نسخه از اعلامیه امام (ره) به دستمان م ی رس ید، با آن را تکثیر و به رایگان در بین مردم توزیع می کرد یم. البته بعد از دریافت اولین « آبکی ۱ » دستگاه فتوکپی .« عکس امام (ره)، عکس های زیادی چاپ کردیم و هر عکسی را ۵ قران به متقاضیان می فروختیم ۲ « نگاتیو » از جمله دیگر عکاسان دوران انقلاب، می توان به آقا سید محمد رضا تهامی فرزند حاج سید هادی اشاره . نمود. نام برده که متولد ۱۳۳۸ ش. است، تعدادی عکس در دهم محرم (روز عاشورا) سال ۵۷ گرفته است

:منابع کسب اخبار اهالی زرند در دوران انقلاب

از اوایل آبان ۱۳۵۷ ش. اعمال سانسور خبری بیشتری در خصوص حوادث دوران انقلاب اسلامی صورت گرفت، به نحوی که در رادیو و تلویزیون و مطبوعات ۱ مطالب واقعی مبارزات انقلاب منعکس نمی گردید، تا آنجا که اهالی زرند سایر شهرهای ایران، جهت آگاهی از وقایع انقلاب، علاوه بر گرایش به رادیو های بیگانه، اوضاع پایتخت و کلان شهرها را از مسافرین جویا می شدند

سانسور شدید خبری که به دستور دولت وقت به اجرا گذاشته شده بود، باعث گردید تا اهالی زرند وقایع و رخدادهای پایتخت و یا سایر شهرها را با تأخیر مطلع گردند. در این راستا، عده ای جهت آگاهی از مسائل پایتخت، از طریق تلفن مغناطیسی (هندلی) که از طریق مرکز مخابرات امکان برقراری ارتباط که آن هم به سختی صورت می گرفت، به طور جسته و گریخته از اقوام و دوستان خود اطلاع حاصل می کردند

دیگر منبع ارتباط تلفنی زرند که به طور محدود، قادر به کسب اطلاعات حوادث انقلاب بود، مرکز مخابرات ذوب آهن به شمار می آمد. مرکز مربوطه که در شهرسازی شماره یک و در ساختمان مرکزی قرار داشت، امکان ارتباط با شهرهای اصفهان، کرمان را بیشتر از شهرهای دیگر داشت؛ لذا تعدادی از کارکنان مرکز تلفن ذوب آهن که از زمره مبارزین بودند، هراز گاهی اخبار تظاهرات را که جویا می شدند، به طور محرمانه به افراد قابل وثوق خود نقل می نمودند یکی از فرستنده های خارجی که طرف داران زیادی در دوران انقلاب در زرند داشت و هر شب شنوندگان لندن بود. فرستنده ی مذکور که برنامه های فارسی « بی بی سی » زیادی را به طرف خود می کشاند، رادیوی ۸ شب به مدت ۴۵ دقیقه پخش می کرد، ضمن اعلام اخبار / ۷ دقیقه تا ۵ / خود را همه روزه از ساعت ۴۵ می پرداخت. « جام جهان نما » وقایع انقلاب،  به تحلیل رویدادهای ایران، با عنوان برنامه یاشتیاق و هیجان مردم زرند به شنیدن اخبار لندن، تا بدانجا پیش رفت که سخنرانان، به خصوص در شب ها که به سخنرانی می پرداختند. برنامه های خود را طوری تنظیم می کردند تا اهالی یک ربع به ساعت هشت مانده در خانه های خود باشند تا بتوانند وقایع انقلاب را از رادیو لندن گوش دهند آلمان از دیگر فرستنده های فارسی زبان بود که همه روزه از ساعت یک بعد از ظهر از « دوچه وله » رادیو آلمان پخش می شد و مورد توجه بسیاری از اهالی زرند قرار می گرفت

شوق شنیدن اخبار لندن در بهمن ماه ۵۷ برای مردم زرند، آن قدر هیجان آور شده بود که زمانی محمدرضا پهلوی مملکت را ترک و به مصر پرواز کرد، متولیان مسجد جامع زرند از هیجان و شوقی که بدانان دست داده بود و همچنین جهت آگاهی اهالی زرند از رفتن شاه مخلوع، صدای رادیو لندن را از بلندگوهای مسجد جامع پخش نمودند

 

 

منبع: کتاب خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند (مهدی سهرابی زرندی)

« اقتباس بدون ذکر مؤلف مهدی سهرابی زرندی پیگرد قانونی دارد »