حسن ایزدی:

شعر «کوچه هشت امیرکبیر»

شعری زیبا از حسن ایزدی، شهروند زرندی در وصف اوضاع کوچه ۸ خیابان امیرکبیر زرند که سال‌های زیادی است که این کوچه و دیگر کوچه‌های این خیابان در حسرت آسفالت شدن قرار دارد…

صدای زرند: شعری زیبا از حسن ایزدی، شهروند زرندی در وصف اوضاع کوچه ۸ خیابان امیرکبیر زرند که سال‌های زیادی است که این کوچه و دیگر کوچه‌های این خیابان در حسرت آسفالت شدن قرار دارد…

 

Amirkabir8_01

 

کوچه هشت امیرکبیر

ما بندگان سیه روی خداوند قدیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در عالم هستی، همچو طفلی صغیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در درگه خالق یکتا، خواشع و خوار و ذلیلیم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

چون قطره ای دردل دریا، ناچیز و حقیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

پیرو دین و سنت و مذهب پیامبر  امینیم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

شیعه علی و خواهان عدالت و عدل امیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

منتظر ظهور قائم آل محمد، بر روی زمینیم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در حسرت دیدار مهدی زهرا، شاید که بمیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

ای کاش ظهور موعود را زودتر، ما ببینیم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

دارای کتاب مقدس آسمانی قرآن کریمیم
«ساکن  کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

رهرو انقلابی عظیم، یادگار خمینی کبیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

ما پیروان ولایت، دارای رهبری بصیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

صاحب دولتی با امید و اعتدال و  تدبیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

اهل زرندی زیبا، شهری در دل کویریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

مسئولین عالی، لیک دارای مردمی بی نظیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

نه صاحب جاه و مقام و نه میز و سریریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

کمرو، خجالتی و ساده و سر به زیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

نه جز دهک بالا، نه ثروت و کالا؛ حقوق بگیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

نه مالک باغ و نه ویلا با پرده ای از جنس حریریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

نداریم قالی کرمان، در پی شقه ای، حصیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

جملگی تهیدست و بی پول و فقیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

چون نداریم خودرو شخصی، تاکسی میگیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در آرزوی شکمی سیر با لقمه ای نان و پنیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

قانع ایم ما، با قرص نانی از گندم یا جو سیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در عالم بیداری کارگر و در خواب  وزیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در جوانی اهل این کوچه گشتیم و اکنون پیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

سی سال در گرد و خاک کوچه اسیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

در این غبار اسارت، بیمار گشته و داریم میمیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

آیا رسد آنروز که بر کف کوچه آسفالت ببینیم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

چشم براه دستور شهردار سختکوش و دلیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

شود گر این امر محقق، فرض است جشن بگیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

گر ناامید گردیم دست بدامان خداوند نصیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

شاکی به درگاه اعدل العادلین، رب کثیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

منتظر اجابت دعا از جانب پروردگار خبیریم
«ساکن کوچه خاکی هشت امیرکبیریم»

حسن ایزدی – کارشناس ارشد روانشناسی و دبیر آموزش و پرورش – ساکن کوچه امیر کبیر۸