“زندگی” بیش از انرژی هسته ای حق مسلم ماست

زندگی – و نه فقط زنده ماندن – بیش از انرژی هسته ای حق مسلم ماست.

تلاش برای تخطئه سیاست تنش زدایی دولت روحانی، وارد فاز جدیدی شده است و مخالفان دولت، این بار می کوشند به استناد سخنان مقامات آمریکایی و اروپایی، چنین نتیجه گیری کنند که چون آنان صداقت ندارند، نباید در مسیر بهبود روابط با غرب حرکت کرد.

صدای زرند: به نقل از عصر ایران، سرمقاله یکی از روزنامه های جریان تخریب در شماره اخیر خود نوشته : « جان‌کری در داووس گفت: آمریکا حتی در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی به ایران اطمینان ندارد.

کلاوس شواب رئیس مجمع جهانی اقتصاد به آسوشیتدپرس گفت: هنوز زود است که رئیس جمهور و وزیر خارجه ایران بتوانند اعتماد جامعه جهانی [غرب] را به دست آورند!

میان مکالمه تلفنی دکتر روحانی با رئیس جمهور آمریکا دو روز فاصله نیفتاد که اوباما در ملاقات با نتانیاهو گفت همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی درباره ایران روی میز است.»

و سپس نتیجه گیری کرده که توافق هسته ای، “به شکل رگباری تیر خلاص خورده” است.

مقدمات استدلال آقایان، البته صحیح است: غربی ها در سیاست خارجی شان، صداقت ندارند، آنها حتی به ما هم اطمینان ندارند، صرفاً به دنبال منافع خویش هستند و اگر هم بتوانند از زدن هیچ ضربه ای به ما ابا نمی کنند.

لذا اگر کسی بنای تحلیل و اقدام خود را بر اعتماد به غرب بگذارد، حتماً دچار خطای راهبردی شده است.

تا بدین جای سخن، مشکلی نیست؛ اما چند نکته بسیار مهم را نباید مغفول گذاشت:

۱ – مشکل راهبری اصحاب تخریب این است که روابط بین المللی را به طرز فجیعی با روابط شخصی و خانوادگی اشتباه گرفته اند. اگر برای دختر آنان خواستگاری بیاید که صداقت نداشته باشد و انسان قابل اعتمادی نباشد، مانند بقیه انسان های عاقل، با ازدواج درخواستی مخالفت می کنند و کسی هم بابت این مخالفت، سرزنش شان نمی کند.

آنان فکر می کنند که قضیه روابط بین المللی هم نظیر این موضوع خانوادگی است، حال آن که این دو از اساس با یکدیگر متفاوت اند.

آنچه در روابط خصوصی و خانوادگی سالم، ملاک عمل است، اعتماد متقابل، حس مشترک، علائق عاطفی و نظایر این هاست اما در روابط بین المللی، منفعت طلبی، استیلاجویی، خطر زدایی و مفاهیمی مشابه، ملاک عمل است.

لذا اگر بخواهیم در روابط خارجی، ملاک های زندگی فردی را مد نظر داشته باشیم، دقیقاً از همین لحظه باید وزارت خارجه را تعطیل کنیم و با هیچ کشوری  هیچ رابطه ای نداشته باشیم.

به عنوان مثالی واضح، اگر بی اعتمادی و سوابق خصومت بار تاریخی و اقدامات غیر همسوی کنونی، ملاک تصمیم و عمل است، باید حتی روسیه و چین را نیز که در کنار آمریکا به تحریم ایران رأی داده اند از دایره روابط خارجی مان حذف کنیم. حال آن که به دلیل منافعی که برای خود ترسیم کرده ایم با این دو کشور رابطه داریم ولی مثلاً با کشوری مانند بوتان، علیرغم این که هیچ اقدامی هم علیه ایران نکرده، رابطه خاصی نداریم، چون منافع خاصی هم نداریم.

۲ – هنر دیپلماسی، برقراری رابطه با جریان های غیرهمسو، دفع شر و ضرر آنها و نهایتاً تبدیل تخاصم به تعامل منفعت محور است.

اکنون جمهوری اسلامی ایران، با دمشق، روابط خوبی دارد. لذا اگر مقامات ایرانی در رایزنی با سوری ها چند تفاهم نامه همکاری منعقد نمایند که نتیجه اش درآمد سالانه یک میلیارد دلاری برای ایران باشد، هر چند این یک دستاورد است، اما کار چندان شاقی انجام نداده اند.

اما اگر با جریان مقابل، مثلاً آمریکا وارد مذاکره شوند و جلوی آسیب های بیشتر آمریکا را بگیرند و رفته رفته و حتی در دراز مدت ، دشمنی که همواره خطر جنگ با آن وجود داشت را به یک طرف تجاری تبدیل کنند، کارشان تاریخی و هنرمندانه است.

چانه زنی با رقبای قدرتمند ، بسیار ارزشمندتر از چای خوری با دوستان گرمابه و گلستان است.

۳ – جریان تخریب، هر چند سیاست تنش زدایی روحانی را با تمام توان تخطئه می کند اما فارغ از شعارهایی مانند مقاومت ، هرگز نمی گوید که اگر راه این نیست، پس کدام است؟

فرض کنید که دولت جمهوری اسلامی ، راه تنش زدایی را کنار بگذارد و همچنان با این استدلال درست که “حق با ماست” از در تقابل با دنیا برآید؛ بعدش چه؟

آیا جز این است که ادامه این مسیر، اگر به جنگ هم منتهی نشود، نتیجه ای جز تشدید تحریم های فلج کننده و نابودی اقتصاد ایران و معیشت ایرانیان و نهایتاً بروز بحران های اجتماعی و سیاسی نخواهد داشت؟ آیا این را می خواهیم؟

خط تخریب، اگر صداقت دارد، در کنار غر زدن های روزانه اش، بگوید پیشنهاد جایگزین اش برای تنش زدایی چیست؟

فقط یادشان باشد که قرار نیست فرد فرد مردم ایران، برای داشتن چند کیلو اورانیوم ۲۰درصد غنی شده، تنها فرصت شان برای زندگی از ازل تا ابد را تحت شدیدترین فشارها باشند.

زندگی – و نه فقط زنده ماندن – بیش از انرژی هسته ای حق مسلم ماست.

جعفر محمدی

انتهای پیام/