بازخوانی یک بی ­تدبیری سیاسی در زرند

جاده ­های کشور اگر چه هرگز زیر لاستیک ­های ساخت زرند شاهد تردد وسایل نقلیه سبک و سنگین نشد، اما راه­ آهن جمهوری اسلامی ایران و متروی پایتخت از “ساخت زرند” نشانه­ ها دارند. باید باور کنیم می توان با “تدبیر” و اتحاد همین “مام زرند”ی­ها آینده ­ی بسیار روشن ­تر از حال را شاهد باشیم.

SedayeZarand.IRجدال بر سر احداث پتروشیمی در شهر کرمان که بین نمایندگان شهر کرمان و نماینده ­ی شهر رفسنجان و… چه در استان و چه در تهران حتی در دفتر وزیر صورت گرفته است، نگارنده­ ی این سطور را به یاد یک زخم کهنه در شهرستان زرند در مورد احداث کارخانه لاستیک در زرند آن روزگاران؛ خالی از واگن سازان، کک سازان و فولادسازان، می ­اندازد.

صدای زرند: نماینده وقت شهرستان زرند تلاش زیاد و در خور ستایشی برای آوردن کارخانه لاستیک به بیابان­ های خالی از صنعت، انجام داد؛ ولی در این میان چه پروسه ­ای صورت گرفت که سر از شهر سیرجان در آورد!!! در هاله­ ای از ابهام مانده و کسی با اطمینان نمی­ تواند درباره آن به قضاوت بنشیند.

اگر چه موضوعاتی چون کم آبی، راضی نبودن مالکان بزرگ باغات پسته که از قدرت زیادی در امور اجرایی و افکار نماینده وقت برخوردار بودند، دلیل بر پیگیری نکردن آن به طور جدی درباره این طرح بیان می ­شود و در دهه­ ی شصت همچنان این “آه” مادران و پدران فرزندان دم بخت و بیکار بود که در اتمسفر خانه­ های خالی از صفای خود، دم و بازدم می ­شد.

از نگاه نویسنده این نوشتار، مهمترین دلیلی که موجب به بار ننشستن این طرح صنعتی در زرند شد، نداشتن یک لابی قوی در مجلس وقت بود؛ منتخبینی که یکی در میان، بعد از هر دوره وارد مجلس شورای اسلامی می ­شدند. تا می ­رفتند به جو پارلمان وقت آشنا شوند دوران ۴ساله با نتیجه ­ی مستعاجلی دولتشان، می گذشت. به قول یکی از نمایندگان سابق، که در زمان انتخابات گفته بودند: “باز به من رای بدهید اگر به فرد جدیدی رای بدهید تا برود صندلیش را پیدا کند مجلس تمام می شود” نباید این نکته ریز، خیلی هم از نگاه تبلیغاتی واکاوی شود؛ اگر چه این نوع صحبت کردن در نگاه اول یک دیالوگ طنز است، ولی واقعیت است. در مجلسی که وزن نمایندگانش بر اساس عضویت در فراکسیون ­های خاص آن، و یا با شاقول خط و رفت با دولت سنجیده می شود، در یک بازه­ ی زمانی ۴ساله، طرح ­های در حد ملی را به شهرستان هایی مثل زرند که نه از لحاظ جمعیت و نه از نظر نفوذ افرادش در مرکز، در خور توجه نبود؛ گنجاندن در ردیف بودجه سالانه و یا حتی کلنگ  اولیه ­اش را بر خاک این دیار سیقلان داد؛ تا همچو چراغ جادویی باشد برای اجابت کردن آرزوهای جوانان چشم دوخته به آینده، کاری در حد ناممکن بود.

حاصل جمع آن خط و رفت ­ها در آن زمان یک دریغ شد، و از نمد بی ­کسی برای زرند هیچ کلاهی برای باران اشک ­های مادران رنجور شده از بیکاری فرزندان، بافته نشد. اما یک تئوری همیشه بر روی این مسئله سایه انداخته، نداشتن قوه­ ی تدبیر در هدف­گذاری و اجرای گام به گام این پروژه است. اگر نماینده وقت و مسئولان اجرایی این شهر فکر و اندیشه خود را بهترین اندیشه نمی دیدند؛ ملاکان و مخالفان این پروژه را با نوشداروی منافع دوجانبه ­ی؛ سرمایه ­گذار- سرمایه پذیر، آرام می کردند، جایگاه زرند در صنعت و شاید منتخبان آن توفیر ماهوی با امروز داشت.

 اما مردانی با فکر و اندیشه ­ی ساختن این شهر طرحی نوع در انداختند و با گرته ­برداری از همان لابی و البته با چاشنی تدبیر، چندین سال بعد توانستند کارخانه واگن سازی را از برنامه های صنعتی سیرجان حذف کنند و برای همیشه در بیابان پوشیده شده از خار و خاشاک این منطقه، با زایش چند صد شغل پایدار، ماندگار کنند.

جاده ­های کشور اگر چه هرگز زیر لاستیک ­های ساخت زرند شاهد تردد وسایل نقلیه سبک و سنگین نشد، اما راه­ آهن جمهوری اسلامی ایران و متروی پایتخت از “ساخت زرند” نشانه­ ها دارند. باید باور کنیم می توان با “تدبیر” و اتحاد همین “مام زرند”ی­ها آینده ­ی بسیار روشن ­تر از حال را شاهد باشیم.

……………………………….

حسن ضیاءالدینی

 ……………………………….