یاس کبود

در بوستان خلقت حق ،در گلستان محمدی گلی بود نورسته ،معطر و خوش رنگ که عالمی را خوشبو می ساخت .آفریدگارش،رنگ هستی داده بودش و بوی بهشت .سنگ تمامی بود از جانب خالق زیبایی ها ،نامش یاس نورانی بود !

خدایا چه بنویسم …اگر ننویسم ،خجل می مانم و اگر بنویسم خجل تر !

 

یاس کبود


صدای زرند – عباس هرارانی پور : در بوستان خلقت حق ،در گلستان محمدی گلی بود نورسته ،معطر و خوش رنگ که عالمی را خوشبو می ساخت .آفریدگارش،رنگ هستی داده بودش  و بوی بهشت .سنگ تمامی بود از جانب خالق زیبایی ها ،نامش یاس نورانی بود !

 
در این گلستان ،گلهای رنگارنگ زیادی جلوه گر بودند ،کوتاه وبلند ،شکفته ونشکفته ،که با نسیم معرفت الهی نوازش می شدند ، اما یاس نورانی برای صاحبدلان جذابیت خاصی داشت.

 
در مجاورت گلستان نبوت ،شبه حیواناتی می چریدند و گه گاهی برگ گلی زیر سمهایشان له می گشت .موجوداتی که نه عقل داشتند ونه خرد ،حتی حیوانیت را هم زیر سوال میبردند . به یقین مصداق موجوداتی بودند که قرآن کریم می فرماید«…آنها حیوانندبلکه از آنها هم پست تر. »

 
روزی سمهای آلوده شان  به یاس نورانی برخورد کرد ،بی خردانی که سپاس وجودشان  را اینگونه به درگاه حق می بردند ،وچنین بود که یاس عزیز  کبود شد و پژمرده . شاید اگر باران رحمت الهی نبود سایر گلها  برای همیشه  به احترام یاس نورانی می خشکیدند  اما …..

 
یاس نورانی همان فاطمه (س)، پاره تن پیامبر (ص) ،دختر خدیجه کبری ،همسر حضرت علی (ع) و مادر حسنین (ع) بود .در قلبش  همه مهر و محبت و عطوفت محمدی ودر سرش همه اسرار حق  و وجودش مایه برکت تمامی عالمیان بود .در زمان کوتاه  زندگی اش چه سریع مسیر شناخت حق را طی کرد.

 
در همان زمان کوردلانی بودند که کینه هایشان رأفت  قلبهایشان را ربوده بود و سینه هایشان ،زباله دان شیاطین بود. بر افکارشان ،خرد حکومت نمی کرد و پلیدی خوراک مغزهایشان می گشت .و این گروه چه نامردانه دست یازیدند  و در خانه ی آن حضرت را به آتش کشیدند و باعث خجلت شعله های آتش از بدن مبارک حضرت شدند.

 

 

آتش ،فاطمه (س) را نمی سوزاند چنان که ابراهیم (ع) را نسوزاند.آتش از شرم خودش را می سوزاند.

 
آنگاه که در منزل به پهلوی مبارک حضرت برخورد کرد ،دنیا از درد به خود می پیچید و عقل بر بی خردی نفرین می کرد وآفرین بر روزگار که امانت دار خوبی است،و این درد را به تمامی دوست دارانش در هر دورانی می رساند.دردی که تمام شدنی نیست ،نه برای فاطمه(س)بلکه برای محبین فاطمه (س)!دردی که نه پهلوها بلکه قلبهایمان را می آزارد  وچه کار می توان کرد ،جز انتظار !انتظار فرزندی  که انتقام مادر مهربان را خواهد گرفت  وخدا کند هر چه زودتر آن روز برسد و قلبهایمان از غم آزاد گردد.

 

 
دوستداران حضرت فاطمه (س)،حضرت از ما ،گذشته از اشک وناله وماتم ،رأفت قلبهایمان را می خواهد . افکار و اعمال نیکمان را می خواهد . برای ایشان مهم است که  چقدر در خوشبختی دیگران تأثیر داریم و تا چه اندازه برای خوشنودی حق ، گرفتاری دیگران را مدنظر قرار میدهیم.

 

 
بیاییم با انتخاب سیره ی پدر بزرگوارشان و کاربرد آن در زندگی روزمره مرهمی باشیم بر زخمهای بازو و پهلوی یاس کبود .

 

شهادت بانوی دو عالم ،حضرت فاطمه زهرا (س) بر تمام محبان خاندان اهل بیت (ع) تسلیت باد.

 

 

انتهای پیام/

 
یادداشت : عباس هرارانی پور