شهید نصرت الله مختاری آبپنگوئی

خلاصه ای از زندگی نامه شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی + تصاویر.

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 

نام شهید

نصرت اله مختاری آبپنگوئی

Nosratollah Mokhtari_ (1)

نام پدر

علیجان

تاریخ تولد

۱۳۴۳

تاریخ شهادت

۱۳۶۶-۰۲-۰۷

 

خلاصه ای از زندگی نامه شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی:

 

شهید نصرت الله مختاری در سال ۱۳۴۳ در روستای خونک از توابع شهرستان زرند چشم به جهان گشود و در خانواده ای مومن پرورش یافت. ایشان در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت و همزمان با درس خواند در کارهایی نظیر قالی بافی، کشاورزی و دامداری به خانواده کمک نیز می کرد. او بچه ای ساکت و آرام و مهربان و با خدا بود. به واجبات خویش اهمیت زیادی می داد و به ائمه اطهار (ع) اظهار علاقه زیادی می کرد و در مراسمات مذهبی نظیر عزاداری و دعاها حضوری فعال و گسترده داشت.

 

وی تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواند و به دلیل شرایط آن زمان مدرسه را ترک کرد و با توجه به علاقه ای که داشت به کار کشاورزی پرداخت. وی در سن ۱۷ سالگی و با ورود به هجده سالگی به خدمت سربازی رفت. او دوران سربازی را در کردستان در گردان های کماندویی به مدت ۲۴ماه خدمت کرد.

 

شهید مختاری در پایان سربازی و در سال ۱۳۶۴ عازم جبهه های حق علیه باطل می شود و در گردان ۴۱۱ به عنوان تیربارچی به منطقه فاو اعزام می شود. وی دو ماه در این منطقه مشغول خدمت بودند و بعد از بازگشت، مجدد در سال ۱۳۶۵ عازم جبهه نبرد علیه دشمن می شود و در عملیات کربلای ۴ شرکت می کند و در همان سال در عملیات کربلای ۵ هم حاضر بود. او در تمام این عملیات های به عنوان تیربارچی مشغول خدمت بود.

 

وی در خاطره ای از کربلای ۵ این چنین تعریف می کرد: “آنقدر نیروی عراقی کشتم که تعدادشان از هزار به بالا بود. تیربارم آنقدر داغ کرده بود که لازم نبود من دست روی ماشه آن بگذارم؛ خودش به صورت خودکار شلیک می کرد. تانکها به سمت ما می آمدند و من برجک های آنها را می زدم. خط کاملاً خلوت بود، تعدادی از بچه ها شهید شده بودند و بعضی دیگر در زیر گلوله باران شدید به سنگرها پناه گرفته بودند. فرمانده ما علی زمانی آمد و به من گفت: تانک ها از آن طرف می آیند. من آن تانک ها را می دیدم اما فکر می کردم منظور ایشان جای دیگری است. در همین هنگام تا سر برگرداندم تیری مستقیم آمد و به زیر فکم خورد و حنجره ام را پاره کرد. از خاکریز پایین افتادم و شهید حسین زما که ۱۶ سال داشت تیربار را برداشت و رفت روی خاکریز تا کار من را ادامه دهد، اما تیری مستقیم آمد و به پیشانی اش خورد. مرا به بیمارستان منتقل کردند و به مدت ۲۰روز در بیمارستان بودم و بعد از بیست روز به مدت یک ماه برای استراحت راهی خانه شدم”.

 

شهید مختاری در مدتی که در خانه بود هر وقت چیزی می نوشید از محل برخورد تیر بیرون می آمد. بعد از گذشت یک ماه استراحت و با اصرار خانواده برای حضور بیشتر او جهت استراحت؛ او گفت من با خدای خود نذر کرده بودم هر وقت که آب خوردم و از محل برخورد تیر آب خارج نشد، دوباره عازم جبهه شوم و خوشبختانه دیشب همین گونه هم شد و من باید عازم جبهه شوم.

 

او مجدد در ۱۹ بهمن سال ۶۵ عازم جبهه شد تا اینکه در عملیات کربلای ۱۰ در غرب به همراه مجید زمانی در گردان سیرجان بودند که به شهادت رسیدند. ایشان در کوههای پر برف کردستان که هوا بسیار سرد بود شهید شدند.

 


عکس های شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی:

 

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

 شهید نصرت اله مختاری آبپنگوئی

انتهای پیام/